به تازگی خبر رسیده که حدودا دوماه پیش اطراف میدان انقلاب شلوغ شده بود، گویا طرفداران یک روحانی به خیابان ریخته اند؛ مردان و زنانی قمه و چاقو و شمشیر بهدست که در دو خیابان نزدیک به میدان انقلاب تجمع کرده بودند. آنها شعار میدادند که برای حفظ دین سنتی ایستادهاند. و البته تصاویرشان نشان میدهد که تا چه اندازه به آن شعار وفادارند (به ابزار دستشان توجه کنید). داستان بازداشت روحانی مذکور، حدودا4 ماه پیش نزدیکی های ماه رمضان هم حوادثی آفرید، چرا که هوادارانش برای بازداشت نشدناش خیابان را بستند و تجمعی به راه انداختند. مذاکرات ماموران در شنبه به نتیجه چندانی نرسید و مردمان خسته در دمادم افطار در ترافیکی عصبی ساعتها گرفتار شدند. تا آنکه از دامنه تجمع اندکی کاسته شد، اما تعدادی از مردم عادی همچنان در بازداشت هواداران آن روحانی مانده بودند. تا آنکه سرانجام پس از ساعات طولانی (که ماموران منتظر دستور بودند)، تصمیم به اجرای حکم دادگاه ویژه روحانیت گرفتند و روحانی مذکور و تعدادی از هوادارانش بازداشت شدند. چندین قبضه سلاح گرم کشف شد و در میان درگیری، دو مامور پلیس به ضرب گلوله و تعدادی دیگر هم بر اثر اسیدپاشی مجروح شدند.
محمد رضا شجریان، استاد بلند آوازه موسیقی ایران، شنبه شب در هفتمین جشن سالانه خانه موسیقی با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دیدار کرد؛ دیداری بیسابقه و بدون حضور خبرنگاران. هفتهای پیشتر هم یک روزنامه صبح گفتوگویی با همسر نقاش او انتشار داد و روز بعدش در اتفاقی نادر، یک روزنامه دیگر صبح، یادداشتی از او را درباره وضع موسیقی. دو سال پیش هم پس از زلزله بم، شجریان کنسرتی داد و درآمدش را صرف ساخت یک باغفرهنگ بزرگ در بم کرد.
این حضورها سالها پس از ۲ اتفاق مهم بود: اول آمدن شجریان به سیما در نوروز ۷۱ و دیگر نامه مشهور او و درخواستاش از صدا و سیما برای پخش نکردن آوایش، جز ربنای رمضان و مناجات هنگامه افطارش.
اینکه در دیدار شجریان با صفار چه گذشته، بحثی است و آنچه در ورای چنین رخدادی قرار دارد، بسا مهمتر. شجریان همواره در کناره سیاست و هنر زیسته ( و البته در حاشیه) و امضای «خاک پای مردم ایران» را برگزیده. بودناش در کنار مدیران سیاسی و فعالانه در میانه میدان دیده شدن را نمیتوان بی معنا و اتفاقی دانست و میشود خوشدلانه، به فال نیکاش گرفت.