فرمود : «انا الذی اهنت الدنیا، من کسی هستم که دنیا را خوار کردم» و براستی که چنین کرد. داغ بر دست برادر نهاد، دختر را (به جرم امانت گرفتن زیوری از بیتالمال)، سخت مواخذه کرد و چشم فتنه را کور و حکمرانان زر را بر کنار . اشک میریخت برای اهانت به زن غیر مسلم در بلاد اسلام و صورت سرخ میکرد برای یتیمان کوفه. می شود ساعتها و ماهها و سالها نشست و فقط چون عابر غبارگرفته ای، گزارش داد که او چهها کرده و چه میراثی برای شیعه گذاشته. اگر نیم تعلق خاطری باشد و یار همراهی، پیغامهایش، جهان را بیتردید در خود غرق می سازد (که تا امروز هم چنین شده)، که عدل مولا، اتفاقی ساده نیست.
بیسایه عنایت آن بزرگوار/کار جهان و خلق جهان جمله درهم است